فوت بابابزرگ مامانی(27/2/93)
مامانیا هیچ وقت فکرنمیکردم روزی بخوام بشینم واین تاپیک رو براتون بنویسم ولی ازاونجاییکه این روزگارگلچینی بی معرفته ماروهم داغ دارکرد...اینجا می نویسم که همیشه به یادداشته باشین یه بابابزرگ مهربونی بود که خیلی شمارو دوست داشت. هروقت می دیدتون کلی باهاتون بازی می کرد وقلقلکتون می داد .شمادوتاوروجک هم هی کلاهشو برمی داشتین ازسرش وفرارمیکردین....بابابزرگ روهمیشه به یادخواهیم داشت به خاطرهمه مهربونیهاش... روحش شادویادش گرامی . عزیزای دلم چندتاازعکساتون روکه با بابابزرگ دارین برای یادگاری می ذارم. امیرحسین وآوا سه روزه بودن که بابابزرگ توگوششون اذان میگفت.. آوا بیشتربابابابزرگ بازی میکرد. وهی گیر...
نویسنده :
مامی فرشته ها
2:41